معرفی فیلم 2


این نقاشی ها رو از فیلم Howl's Moving Castle کشیدم . فیلم خــــــیلی قشنگی بود واقعا! غم انگیز هم بود اما آخرش خیلی خوب تموم شد :)  من عاشق فیلم هایی هستم که آخرشون خوب تموم میشه =)



بیست و ششمین ماه گرد ازدواجمون مبارک! =)






+ اگه میتونستین در آینده جنسیت (دختر یا پسر بودن) بچه تون رو انتخاب میکردین، این کار رو میکردین؟


+ الان دانشمندان یاد گرفتن که وقتی بچه در شکم مامانش هست چطور میتونن رنگ چشم و هوشو شخصیت و جنسیتش رو عوض کرد . خیلی پول میخواد حدود 18000 دلار فقط برای تغییر جنسیت! یعنی در آینده هر کی پدر مادر پولدار تری باشه میتونه بچه ی زرنگتری هم داشته باشه ... چه دنیایی داره میشه! :|



فیلسوف گرایی!


چقدر این فیلسوف ها بیکارند :| به همه چی گیر میدن! مثلا بعضی هاشون میگن که هر چی که ما میبینیم فقط یه کپی هست از واقعیت . و واقعیت رو هیچ وقت نمیشه درک کرد چونکه ما نمیتونیم بهش دست رسی داشته باشیم :| 


بعضی ها میگن هر چی ما میبینیم درسته و حقیقته و کپی وجود نداره! و وقتی ما میتونیم اشتباه کنیم در مورد چیزی با اینکه حقیقت رو میبینیم، پس یعنی که هرچی ما میدونیم میتونه اشتباه باشه! و توی این دنیا هیچ علمی درست نیست :|


بعضی ها هم میگن که اصلا هیچ شیء وجود نداره! اگه نمیبینی ش یعنی نیست :| یعنی الان درخت بیرون خونتون وجود خارجی نداره! باید بری ببینیش که بدونی هست . وگرنه هیچی نیست! 


بعضی ها هم میگن هیچ رنگی وجود نداره! هیچ چیزی رنگ نداره . همه ش انعکاس نور هست که بهشون رنگ میده .. از ذهن ما هست که اونا رو رنگی میبینه .. که یه جورایی هم درسته و ترسناک :| یعنی همه چی بی رنگه ؟!  یعنی ذهن ما همیشه ما رو گول میزنه .. 




چرا من این کلاس رو برداشتم؟ :|



+ همچنان خونه ی جاری م هستم =) من از وقتی اومدم  این شهر بیشتر خونه ی جاری م بودم تا آپارتمان خودم =) 


+ این جمعه دارم با قطار میرم شهر آقای شوهر! تفلد برادر شوهرمه . 


+ خدایا دل تک تکه اعضای خانواده م رو شاد کن :) و همیشه شاد نگهشون دار


عید فطر


عید فطر مبارک همگی! من که فردا کلاس دارم از 9 صبح تا ساعت 7 شب =)  ولی وقتی برگردم خونه حتما میرم یه چایی خوشمزه واسه خودم درست میکنم و با بیسکوییت نوش جان میکنم =) 

الان آپ کردم چون میدونم فردا وقت نمیکنم و لپ تاپ م هم دستم نیست . 



احساس میکنم تازه فردا اولین روزه دانشگاهه =) چون این دوهفته دست به کتاب دفتر نزدم =|


قهوه ی تلخ داره خیلی باحال میشه! =)






خوشحال نیستین حالا میشه همه ش غذا خورد؟!!!  (یا من خیلی گامبالو ام؟)


آپدیت


سلام! دیروز برادر شوهرم اومد دنبالم و من رو برد خونشون . خودش رفت شهر مامانش اینا و من موندم و جاری گلم :)  افطار با هم بودیم . 


طوفان خیلی شدید بود . بارون هم با سرعت 45 mile در ساعت میبارید .هشدار داده بودن که شاید سیل بیاد!!!!! :|


 برق ها خیلی عجیب بودن!!! توی حال و اتاق خواب برق ها روشن بود اما پریز برق کار نمیکردن . توی آشپزخونه پریز برق کار میکردن و برق کار نمیکرد =) 

تا اینکه افطار رو خوردیم و فیلم هندی هم تموم شد . بعد یوهو همه ی برق ها رفت =) و ما هم گرفتیم خوابیدیم تا امروز . 

امروز هم  اومدیم آپارتمان من با جاری م چون اینجا برق ها نرفته . 


توی خیابون ها همه ش برگ های درخت ها ریخته و شاخه ها  کوچیک و بزرگ . درخت های کوچولو هم همه کج شدن بیچاره ها =) 



امروز دیگه هوا آفتابی و گرمه . خدا رو شکر به خیر گذشت . مرسی دعا کردین!

 

طوفان


دوبار که زلزله اومد . حالا هم طوفان Irene در راهه .. امروز قراره هر دقیقه از راه برسه . هر کی جونش رو دوست داشته از شهر رفته بیرون . میگن خیلی ترسناکه وقتی از فضا این طوفان رو نگاهش میکنن ... 


التماس دعا! و حلالم کنین اگه ازم خبری نشد :-"





وقتی رنگ هام ته میکشه و نمیدونم چی چی بکشم همیشه از اینا میکشم:




+ ایشالله درسام یکمی سبک تر شد میخوام گلِسر درست کنم... شاید هم یه مغازه ی کوچیک بزنم توی سایت etsy و بفروشمشون =)