آپدیت


سلام! دیروز برادر شوهرم اومد دنبالم و من رو برد خونشون . خودش رفت شهر مامانش اینا و من موندم و جاری گلم :)  افطار با هم بودیم . 


طوفان خیلی شدید بود . بارون هم با سرعت 45 mile در ساعت میبارید .هشدار داده بودن که شاید سیل بیاد!!!!! :|


 برق ها خیلی عجیب بودن!!! توی حال و اتاق خواب برق ها روشن بود اما پریز برق کار نمیکردن . توی آشپزخونه پریز برق کار میکردن و برق کار نمیکرد =) 

تا اینکه افطار رو خوردیم و فیلم هندی هم تموم شد . بعد یوهو همه ی برق ها رفت =) و ما هم گرفتیم خوابیدیم تا امروز . 

امروز هم  اومدیم آپارتمان من با جاری م چون اینجا برق ها نرفته . 


توی خیابون ها همه ش برگ های درخت ها ریخته و شاخه ها  کوچیک و بزرگ . درخت های کوچولو هم همه کج شدن بیچاره ها =) 



امروز دیگه هوا آفتابی و گرمه . خدا رو شکر به خیر گذشت . مرسی دعا کردین!