سفرنامه ی ایران (شیراز . تهران . قم . مشهد . کرج)

سلام دوستای گل وبلاگی http://goli88.persiangig.com/image/Smilies/icon_biggrin.gif


یکی، دو روز میشه که از سفر ایران برگشتم . خواستم یکمی از تجربه های این سفرم بنویسم . . . حوصله ش رو داشتین بخونین http://goli88.persiangig.com/image/Smilies/icon_biggrin.gif



من کلا یه اخلاقی دارم که همیشه سعی میکنم چیزا و اتفاقات رو به طور مثبت ببینم و همیشه یه چیز خوبی پیدا کنم و تجربه کسب کنم ... 

ولی باید بگم که این سفر من به ایران واقعا عجیب غریب بود! 

من قبل از ازدواج زیاد ایران میرفتم ... اما این اولین مسافرت م بود با آقای شوهر


اول مستقیم رفتیم شیراز ... فامیلای خوبی داشت آقای شوهر و همه خیلی شاد و سرحال بودن

عمو ح خیلی لطف داشتن و حسابی ما رو بردن گردش تو شیراز . اما فروشنده هاش هم اخلاق درست حسابی نداشتن ... بجز یه مانتو فروشی که توی یه پاساژ بود 


بعد هم رفتیم تهران ... که پدر بزرگ آقای شوهر بابای ما رو در آورد! http://goli88.persiangig.com/image/Smilies/icon_neutral.gif از بس غرغر (قرقر؟) میکردن و هیچ وقت از هیچی راضی نبودن ایشون ... آقای شوهر هم همه ش کمک فامیل ش کرد اسباب کشی (که آخر هم با مامانش زنگ زدن گفتن اصلا کمک نکرد!! http://goli88.persiangig.com/image/Smilies/icon_surprised.gif چقدر عجیبند بعضی ها!)

توی این مدتی که تهران بودیم همه زیاد با تاکسی میرفتیم اینطرف اونطرف ... و تمام تاکسی راننده ها غر میزدن ... از قیمت روغن تا خونه! بعد از یه مدتی یه بنده خدایی گفت که این ها این رو میگن که دلت بسوزه بیشتر پول بدی .. چی بگم والا خدا خودش میدونه کی راست میگه. 

یه سر هم رفتیم کرج باغ یکی از دایی های آقای شوهر .. خیلی آقای باحالی بود . خدا همیشه شاد نگه شون داره . 


و در تمام این سفر شیراز و تهران کفش های من انقدر پاهام رو اذیت کردن و تاول زد و زخم شد پاهام که خدا میدونه!


و بعد هم رفتیم  قم واسه ی عروسی داداش بنده و عروس خانم ... ولی خدا نصیب هیشکی نکنه خرید از قم رو! بد اخلاق ترین فروشنده های دنیــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــا!! حتی حاضر نبودن که جنس شون رو بهت نشون بدن! باید اول قول میدادی که میخوای 100% بخری بعدش نشونت میدادن! و انگار که سرشون منت میذاری که میخوای ازشون چیزی بخری! http://goli88.persiangig.com/image/Smilies/icon_surprised.gif چه طرز فکر مزخرفی! یا جنس رو میارن و حتی بهت نگاه نمیکنن! به دیوار نگاه میکنن و باهات حرف میزنن انگار نه انگار که اونجا هستی!!

خیلی فروشنده های قمی بد بودن ... حتی یه مغازه دار خوب ندیدم . پدرم همه که رفته بود اونجا هتل بگیره گفت کلی سرش منت گذاشتن!! http://goli88.persiangig.com/image/Smilies/icon_surprised.gif چرا مردم اینجوری شدن؟ تازه باید خوش اخلاق باشن و با روی خوش سلام کنن و کمک کنن .. نه برعکس!


بعد هم مشهد ... که راننده هاش به جای غر زدن همه ش شکر خدا میکردن! بارم جالب بود . و تصمیم گرفتم یه جفت کفش راحت بگیرم .... و واقعا فروشنده های خوش اخلاق و صبوری داشت مشهد! خدا خیرشون بده انشالله . 


و بعد هم دیگه این سفر ما به پایان رسید . 


اما واقعا خیلی تعجب زده شدم از مردم ... البته هم خوب بودن هم بد ... دیگه خدا میدونه ما دفه ی بعدی کی قرار هست بیاییم ایران ..  اما در کل سفری بود پر از تجربه . الحمدلله . 


http://goli88.persiangig.com/image/Smilies/icon_redface.gif


نظرات 6 + ارسال نظر
مطهر پنج‌شنبه 6 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 06:59 ق.ظ http://modara.blogfa.com

با سلام و سپاس

khahesh mishe

مادمازل پنج‌شنبه 6 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 04:45 ب.ظ http://www.googooligirl.blogsky.com

من شخصا از مسافرت خوشم نمیاد-مگر کشورای اروپایی باشه
چرا نیومدی توو وبم؟

are fek konam az in be baad un karo konim :d

خانمی جمعه 7 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 04:26 ب.ظ http://monastories.blogfa.com

رسیدن به خیر :)

merci :)

bita جمعه 7 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 10:34 ب.ظ

mamnoon montazaram

:)

ساغر 1دختر ورنا شنبه 8 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 02:46 ب.ظ http://vornayan.blogfa.com

رسیدن به خیر عزیزم

merci :) :*

بیتا شنبه 22 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 02:23 ب.ظ http://www.missbita.persianblog.ir

خیلی دوست داشتم که تو هم حق زحمتت رو بگیری اینطوری منم خیلی راحتتر بودم! لطفا سال بعد که اومدی حتمن اینکارو تو اولویت بذار! دفتر رو نگه میدارم برا پسرم علی! خدا رو چه دیدی شاید یه روز علی گوچولوی ما برای تو یه نقاشی کشید! ممنونم به خاطر همه مهربونی هات!

عالی میشههههههه!!! :)
باشه حتما این کارو میکنم بیتا خانومیییی
:*

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد