:*


سه شنبه ی خوبی داشته باشین :)


پروژه ی جدیدم


نه که بنده با داشتن دو کار و خانه داری و درس خوندن خیلی وقت اضافه هم دارم =))) هی به خودم پروژه های جدید میدم =))


خیلی حال میده اینا رو دوختن ... یه سری از این بیسکوییت ها رو خواستم برای خانواده م بفرستم (سه شنبه میفرستم ایشالله) و یه سری هم برای یکی از دوستای وبلاگی که یه چندتا ایالت اونطرفتره (برای دختر گوگولیش درست کردم که تازه متولد شده)




- این پاییز چه عجیبه .. اینجا اصلا برگ ها زرد نمیشن ...


- بیتا ی عزیزم، چندتا نقاشی دیگه برات کشیدم و به زودی آپ میکنم گلم. مرسی از صبر و حوصله ت!


حامله؟



چرا این روزا یه همه حامله ن یا تازه بچه دار شدن؟! از دوستای دبیرستانی گرفته تا سر کارم! 

عجیبه ...

من که اصلا فعلا به فکر بچه نیستم .. انقدر کارا هست که دوست دارم توی عمرم انجام بدم که نمیدونم بچه داری رو میخوام کجای برنامه م جا بدم =) 




اما ایشالله خدا به همه بچه های سالم و تن درست بده . آمین (قلب)


خرس!


من همیشه از خرس میترسیدم (و میترسم!)  الان هم که خونمون درست وسط یه جنگل سوت و کور هست، همیشه فکر میکنم یه روزی که از سر کار میام خونه، یه خرس نشسته روی مبل مون و داره چای میخوره ... مطمنم اون روز میرسه بالاخره :|



- این روزا دارم روی یه کاردستی جدید کار میکنم .. تا چند روز دیگه عکس هاشو میذارم =)






راستی شما از چه حیوونی میترسین؟