آپدیت


سلام! دیروز برادر شوهرم اومد دنبالم و من رو برد خونشون . خودش رفت شهر مامانش اینا و من موندم و جاری گلم :)  افطار با هم بودیم . 


طوفان خیلی شدید بود . بارون هم با سرعت 45 mile در ساعت میبارید .هشدار داده بودن که شاید سیل بیاد!!!!! :|


 برق ها خیلی عجیب بودن!!! توی حال و اتاق خواب برق ها روشن بود اما پریز برق کار نمیکردن . توی آشپزخونه پریز برق کار میکردن و برق کار نمیکرد =) 

تا اینکه افطار رو خوردیم و فیلم هندی هم تموم شد . بعد یوهو همه ی برق ها رفت =) و ما هم گرفتیم خوابیدیم تا امروز . 

امروز هم  اومدیم آپارتمان من با جاری م چون اینجا برق ها نرفته . 


توی خیابون ها همه ش برگ های درخت ها ریخته و شاخه ها  کوچیک و بزرگ . درخت های کوچولو هم همه کج شدن بیچاره ها =) 



امروز دیگه هوا آفتابی و گرمه . خدا رو شکر به خیر گذشت . مرسی دعا کردین!

 

طوفان


دوبار که زلزله اومد . حالا هم طوفان Irene در راهه .. امروز قراره هر دقیقه از راه برسه . هر کی جونش رو دوست داشته از شهر رفته بیرون . میگن خیلی ترسناکه وقتی از فضا این طوفان رو نگاهش میکنن ... 


التماس دعا! و حلالم کنین اگه ازم خبری نشد :-"





وقتی رنگ هام ته میکشه و نمیدونم چی چی بکشم همیشه از اینا میکشم:




+ ایشالله درسام یکمی سبک تر شد میخوام گلِسر درست کنم... شاید هم یه مغازه ی کوچیک بزنم توی سایت etsy و بفروشمشون =) 


معرفی فیلم 1

my neighbor totoro یکی از قشنگ ترین فیلم هایی هست که دیدم . با شوهری زیاد از این فیلم های انیمیشن ژاپنی میبینیم ... آخه خیلی قشنگن =)  حتما ببین این رو اگه تونستین! 



یه نقاشی از totoro کشیدم . البته خیلی مثل خودش نیست اما شبیه ش شده =) 



این نقاشی رو زدم بالای میز درسم یکمی انرژی مثبت بهم بده وقتی درسا رو هم جمع میشه =) فردا شروع میشه درس .. دانشگاه  .. بی خوابی .. قهوه .. بی صبری .. شلختگی .. و این لیست دامه دارد =)

تازه فردا تا هفت شب کلاس دارم :| خدا رحم کنه . 


+ زلزله به خیر گذشت . همه چی آرومه . حالا یه طوفان تو راهه :| که دانشگاه بمون هشدار داده تا چند روز دیگه شاید از راه برسه و کلاسا کنسل شه =) 



+ این فیلم راز دشت تاران رو ایران به فیلم Harry Potter تشبیه کرده :| انقدر هم بی مزه بود!!!! 


زلزله


زلزله اومد . 5.9 دهم ریشتر بود! ریکورد رو شکوند توی این شهر! تلفن ها هم کار نمیکنن فعلا ... 


ترم جدید


وقتی یه ترم جدید میخواد شروع بشه من احساس میکنم میخواد جونم در بیاد :| از بس که استرس دارم برای امتحان ها و ورق ها و سخنرانی های کوتاهی که باید جلوی کلاس انجام بدم ... دارم سعی میکنم آروم باشم و فعلا بهش فکر نکنم و کتاب هام رو جور کنم ... 


سال تحصیلی خوبی داشته باشین همگی =)  

و اگه هم درس ندارین دیگه، خیلی بهتون حسودی م میشه =)